رضا اکبری

نوشته های یک دانشجوی درس دین خوانده مخالف خرافه

رضا اکبری

نوشته های یک دانشجوی درس دین خوانده مخالف خرافه

قرآن غریب نیست...

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۰ ب.ظ

در علوم لغت عرب علمی وجود دارد که آن را معیار قرآن کریم می نامند و آن علم، علم بلاغت است که مجموع سه علم معانی و بیان و بدیع است که فی الحال قصد توضیح اینها را نداریم.
در کل این علم بیان میکند یک کلام خوش فرم و زیبا و خوش معنا در زبان عربی چه ویژگی هایی دارد.

یکی از ویژگی های مهم یک کلام خوش فرم و زیبا و خوش معنا رایج بودن واژگان آن کلام است.

واژگان در هر زبانی سه حالت دارند:
1. برای عموم مردمی که به آن زبان سخن میگویند آن واژه آشناست و برای فهم آن نیازی به فحص و جست و جو نیست.
2. برای عموم مردمی که به آن زبان سخن میگویند آن واژه ناآشناست اما برای عموم کسانی که نسبت به ادبیات آن زبان انس دارند آشناست.

3. نه آن واژه برای عموم مردم آشناست و نه برای عموم کسانی که با ادبیات آن زبان مانوس هستند و تنها برای تعداد کمی از اهل علم که آن زبان را مورد بررسی قرار داده اند آشناست.

مثلا در زبان فارسی کلماتی مانند گل، فتنه، عدل و ... جزو دسته اول هستند که عموم مردم فارسی زبان به آنها آشنایی دارند.

کلماتی مانند نصر که به معنای پیروزی است یا فحص که به معنای جست و جو است و عموم مردم کوچه و بازار با معنای آن مانوس نیستند اما کسانی که اهل مطالعه هستند و نسبت به ادبیات زبان فارسی آشنایی دارند از دسته دوم هستند.

 کلماتی مانند خُدیش که به معنای کدبانوی خانه است که نه برای عموم مردم این واژه آشناست و نه برای کسانی که اهل مطالعه هستند و تنها تعداد کمی که تخصصشان بررسی لغت فارسی است با این واژه آشنایی دارند از دسته سوم هستند که البته افرادی هم که با این واژه آشنایی دارند در مکالمات روزمره خود از این واژه استفاده نمی کنند.

در علم بلاغت به کلمات دسته سوم غریب می گویند و استفاده از این کلمات مخل به فصاحت و بلاغت کلام است.


حالا همه اینها را گفتیم که تا این داستان را نقل کنیم که برخی مشرکین در عصر نزول قرآن، مدعی شده بودند که در قرآن لغات غریب وجود دارد و در نتیجه قرآن بلیغ نیست و اعجاز ادبی قرآن زیر سوال می رفت.
مشرکین مدعی بودند که سه
کلمه: «کُبّار» و «یَستَهزئُ» و «عُجاب» غریب هستند و رسول خدا فرمودند: بروید و فصیح ترین و آشناترین شخص به لغت عرب را بیاورید و مشرکین هم پیرمردی را نزد پیامبر آورند و گفتند این افصح مردم است و پیرمرد در محضر رسول خدا نشست اما رسول خدا ایستاد، پیرمرد بلند شد اما رسول خدا نشست، پیرمرد دوباره نشست اما رسول خدا ایستاد و پیرمرد از این رفتار رسول خدا عصبانی شد و گفت: یا محمد أ تَستَهزئ بی و أنا شیخ کُبار هذا امر عُجاب؟ (ای محمد آیا من رو مسخره میکنی در حالی که من پیرمردی بزرگ هست؟ این کار عجیب است)

  • آخوند خاکستری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی